به گزارش ایکنا؛ ساعد باقری، شاعر و پژوهشگر ادبی، در قسمت چهاردهم «ملکوت آرامش» میگوید: در کلیله و دمنه است که مردم دو گروهند؛ حازم و عاجز. حازم به معنی دوراندیش و احتیاط کار هم دو نوع است؛ اول آنکه پیش از حدوث خطر و معاینه شر چگونگی آن را بشناخته باشد و آنچه دیگران در خواتم کارها دانند او در فواتح آن به اصابت رأی دیده بود و تدبیر اواخر آن در اوایل فکرت بپرداخته. چون صاحب رأی بر این نسق به مراقبت احوال خویش پرداخت، در همه اوقات گذراندن کارها در قبضه تصرف خود تواند داشت و پیش از آنکه در گرداب مخوف افتد، خود را به پایاب تواند رسانید.
در حال خصم خفته نباشی به هیچ حال
زیرا چراغ دزد بود خواب پاسبان
دوم نوع حازم آن است که، چون بلا بدو رسد دل از جای نبرد و دهشت و حیرت به خود راه ندهد و وجه تدبیر و عین صواب بر وی پوشیده نماند.
و اما عاجز و بیچاره و متردد رأی و پریشان فکرت در همه کارها حیران بود و وقعت حادثه سراسیمه و نالان.
بیتی از کلیله و دمنه در آن مقام سخن خواندم که باید هوشیار بود و آدمی که صاحب منصب است، نباید خفته باشد؛ سدیدالدین محمد عوفی در جوامع الحکایات، حکایت جالبی را در این زمینه بیان میکند و شاید این کتاب نخستین متن تمام داستانی و تمام حکایت در ادب فارسی به نثر باشد که تقسیمبندی مدونی در بابها دارد.
او نقل میکند که در کرمان ملکی بود عالم و فاضل. او را ملک محمد میخواندند، وقتی یکی از پاسبانان به همین ملک محمد عرضه داشت که خوابی غریب دیدهام، فرمان باشد تا عرضه دارم. ملک محمد گفت: ببایدت گفت.
آن مرد خوابی دراز گفتن گرفت و چون تمام کرد، سلطان گفت: او را از خدمت پاسبانی خزانه دور کنید. گفتند: چرا؟ گفت: چون چندین تا دیر بخسبد که چنین خوابهای دراز بیند، از پاسبانی وی چه نفع بود و خزانه را چگونه نگاه دارد.
انتهای پیام